تو ای خُم پر از می

قسم به خُم نشینان

یکی دو جام سر ریز

به تشنگان بنوشان

تو ای شراب انگور

به یار ما سلامی

رسان به وقت مستیش

به همره کلامی

تو ای سماع تنبور

به وقت رقص جانان

رسان به گوش آن ماه

فغان ناتوانان

تو ای ستاره ی صبح

به وقت رویت ماه

ببوس روی ماهش

به بوسه های بی گاه